معنی باشکوه و جلال
حل جدول
محتشم
باشکوه
محتشم
فرهمند
باشکوه و لاکچری
مجلل
مجلل و باشکوه
اشرافی
باشکوه و عظیم
شکوهمند، پر ابهت، پرجلال، مجلل، با ابهت
مجلل، باعظمت، پر ابهت، شکوهمند
باشکوه و مجلل
اشرافی
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) با جلال باعظمت باابهت.
فرهنگ معین
(شُ) (ص مر.) باعظمت، باابهت.
فارسی به عربی
رائع، غنی، مهیب، نبیل
فرهنگ عمید
شکوهمند، باجلال،
مترادف و متضاد زبان فارسی
باشوکت، باعظمت، پرابهت، پرشکوه، پرجلال، شکوهمند، مجلل،
(متضاد) بیشکوه، بیابهت
فارسی به ایتالیایی
magnifico
فارسی به آلمانی
Grossartig [adjective], Majesta.tisch [adjective], Reich, Edel [adjective], Grossartig [adjective]
معادل ابجد
404